معنی اذیت کردن، اسیاب شدن، سخت کارکردن کوبیدن، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سایش، کار , یکنواخت، اسیاب کردن، خردکردن، تیز کردن، ساییدن, معنی اذیت کردن، اسیاب شدن، سخت کارکردن کوبیدن، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سایش، کار پ یکنواخت، اسیاب کردن، خردکردن، تیز کردن، ساییدن, معنی اvdت lcbj، اsdاf abj، soت lاclcbj lmfdbj، ukg ocb lcbj dا اsdاf lcbj، sاda، lاc , dljmاoت، اsdاf lcbj، ocblcbj، تdx lcbj، sاddbj, معنی اصطلاح اذیت کردن، اسیاب شدن، سخت کارکردن کوبیدن، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سایش، کار , یکنواخت، اسیاب کردن، خردکردن، تیز کردن، ساییدن, معادل اذیت کردن، اسیاب شدن، سخت کارکردن کوبیدن، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سایش، کار , یکنواخت، اسیاب کردن، خردکردن، تیز کردن، ساییدن, اذیت کردن، اسیاب شدن، سخت کارکردن کوبیدن، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سایش، کار , یکنواخت، اسیاب کردن، خردکردن، تیز کردن، ساییدن چی میشه؟, اذیت کردن، اسیاب شدن، سخت کارکردن کوبیدن، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سایش، کار , یکنواخت، اسیاب کردن، خردکردن، تیز کردن، ساییدن یعنی چی؟, اذیت کردن، اسیاب شدن، سخت کارکردن کوبیدن، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سایش، کار , یکنواخت، اسیاب کردن، خردکردن، تیز کردن، ساییدن synonym, اذیت کردن، اسیاب شدن، سخت کارکردن کوبیدن، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سایش، کار , یکنواخت، اسیاب کردن، خردکردن، تیز کردن، ساییدن definition,